"انَّ اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقیکُم." 

 

(شریف ترین شما و باکرامت ترین شما پیش خدا با تقواترین شماست

 

 

یا مقلب القلوب والابصار 

 
یا مدبر الیل و النهار 

 
یا محوا الحول والاحوال  


حول حالنا الی احسن حال  

 

 

 ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده  

 

حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن  

   

 

 

 

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آردچو مهمان خراباتی به عزت باش با رندانشب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ماعماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم استبهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سالخدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفتدر این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظنهال دشمنی برکن که رنج بی​شمار آردکه درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آردبسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آردخدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آردچو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آردبفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آردنشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

 

 پنج صفت مداد :

 

پسرک از پدربزرگ پرسید: پدربزرگ در باره چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم! می خواهم وقتی بزرگ شدی، مثل این مداد بشوی.
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید:
- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام.
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دست بیاوری برای تمام عمر به آرامش می رسی؛
صفت اول: می توانی کارهای بزرگ انجام دهی، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند. این دست، خداست که همیشه تو را در مسیر اراده اش حرکت می دهد.
صفت دوم: باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود و اثری که از خود به جای می گذارد ظریف تر و باریک تر. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی که باعث می شود انسان بهتری شوی.
صفت سوم: مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه، از پاک کن استفاده کنیم. بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست. در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری، تصحیح خطا مهم است.
صفت چهارم: چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است. پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمین صفت مداد: همیشه اثری از خود به جای می گذارد. هر کار در زندگی ات می کنی، ردی به جای می گذارد. پس سعی کن نسبت به هر کار می کنی، هشیار باشی وبدانی چه می کنی. 

 

 

 

 

وزی نظر یک دانشمند ریاضیدان را درباره زن و مرد  پرسیدند...

جواب داد:
 
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند، پس مساوی هستند با عدد یک (=1 )
 اگر دارای (زیبایی) هم باشند، پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم (=10)
اگر (پول) هم داشته باشند، دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم( =100)
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند، پس سه تا صفر  جلوی عدد یک میگذاریم( =1000)
                                        
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق)، چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست!
پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت! 

 

 

نتیجه : اگر اخلاق نباشد ، انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد، باز...... هیچ است!

 

                               زندگی را از طبیعت بیاموزیم 

  ،چون بید متواضع، 

                   چون سرو راست قامت،  

                                            چون صنوبر صبور، 

                                                                  چون بلوط مقاوم، 

                                                                                         چون رود روان،

       

   چون خورشید با سخاوت و چون ابر با کرامت باشیم.   

 

 

  

 

هدایت ها و ارزش ها/موعظه متقین در قرآن 

تقوا برترین و نیکوترین عمل و رفتاری است که خالق هستی آن را از بندگانش خواسته است تا با عمل به آن،خود را از یوغ بندگی به غیر آزاد سازند و جایگاهی نیکو را در سرای جاوید برای خود رقم زنند. البته تقوا نوعی پرهیز از ممنوعات و محرّمات و گرایشی میباشد به سمت و سوی آنچه امر فرموده است. پس نوعی پرهیز و رغبت برای رضای حق و آن،چیزی فراتر از ایمان است. بنابراین،انسان مؤمن نیز که در حریم امن الهی است،باید تقوا داشته باشد،حتی خداوند رستگاری صاحبان خرد را مدیون تقوای آنها دانسته است: )…فاتّقوا اللّه یا اولیالالباب لعلّکم تفلحون) (سوره مائده ،آیه100) حضرت علی (ع) ملکه، بلکه آخرین درجه اخلاق را تقوا معرفی میکند: »التقی رئیس الاخلاق«(نهج البلاغه،ح 410) یعنی در رأس مکارم اخلاق؛همان چیزی که پیامبر اکرم(ص)برای کامل کردن آن برانگیخته شد،تقوا قرار دارد. در قرآن و نهجالبلاغه بر این موضوع بسیار تأکید شده تا جایی که تعدادی از خطبه های آن حضرت بر عمل به تقوا توصیه وسفارش کرده است و حتی خطبهای به نام«متّقین»وجود دارد.

معنای تقوا

معنای لغوی: تقوااز ریشه«وقی»به معنای حفظ و نگهداری است. راغب مینویسد: وقآیه؛یعنی محافظت چیزی از آنچه به او ضرر و زیان میرساند. (راغب اصفهانی،مفردات ذیل وَقَی)

در معنای لغوی تقوا،«نفس را در وقآیه قرار دادن از آنچه بیم میرود»و«خودنگهداری» نیز وارد شده است.

معنای اصطلاحی تقوا: تقوا حالتی روحی،روانی در انسان است که او را از افتادن در لغزشها و محرّمات نگه میدارد و به تعبیر امام علی(ع)همچون دژ و پناهگاهی بلند،محکم و شکست ناپذیر است که هرگز فرونمیریزد. (نهج البلاغه،خ 157)فرد متقی در درون آن میتواند،خود را از هر خطری نگه دارد. البته به این معنا نیست که شخص متقی گوشه نشیند و به دور از اجتماع زندگی کند، بلکه پناهگاهی معنوی است که همچون سپری فرد متقی را از افتادن در هر نوع گناهی محافظت میکند. بنابراین،چنین نیست که انسان باتقوا در محیطی که گناه نباشد،مخفی گردد تا چشمش از گناه دور باشد،بلکه گناه در چشم انسان باتقوا همچون نوشیدن ظرفی پر از چرک و خون میباشد،به این صورت که هر اندازه جامعه فاسد و گناه آلود باشد،کسی که لباس تقوا برتن( سوره اعراف،آیه 26 )و سپر تقوا در دست (نهج البلاغة،خ 191)دارد،به گناه توجهی ندارد و در برابر آن مصون است. 

فلسفه تقوا و خودنگه داری 

حضرت علی(ع)در بیشتر فرمودههایش،سخن خود را پس از نام خدا با سفارش به تقوای الهی شروع میکند: «اوصیکم بتقوی الله» (نهج البلاغه،خ 114،خ 191،خ 188 و …) سفارش امیرکلام به تقوای الهی در جای جای کلام خود،قدرت،جلال وجمال با عظمت خداوند را میرساند. تقوا بیمه کردن خود برای خداست و بر این امر استوار است که با تقوا عمل انسان کاملاًبرای خدا میشود؛یعنی بندگی کامل یا همان تحقق بخشی انسان کامل. تقوا مقامی بس والاست که از ایمان نیز فراتر رفته: )…واتّقوا اللّه الّذی انتم به مؤمنون)(سوره مائده،آیه 88) تقوا همچون حصاری است که هیچ چیز نمیتواند به فردی که داخل آن حصار است،نفوذ کند وبه اوضربه زند و به این ترتیب او را در برابر هر دشمنی حفظ میکند. تقوا کلید هر در بسته،ذخیره روز قیامت،عامل آزادگی از هر گونه بندگی و بردگی و نجات از هرگونه نابودی است که در پرتو آن تلاشگران،پیروز و پرواکنندگان از گناه،رستگار میشوند،انسان از بند دنیا و هوا وهوسهایش آزاد میگردد و به نیروی آزاداندیشی دست مییابد. در حقیقت به وسیله آن،صفات رذیله از انسان دور میشود و صفات حسنه به او رویمیآورد. نیکوترین چیز نزد خدا تقواست. (سوره حجرات،آیه 13)پس فلسفه تقوا این است که فرد متقی خود را به خالق هستی نزدیک کند.

اثرات تقوا 

تقوا اثرات فردی و اجتماعی سازندهای در روح و جسم انسان دارد و تحولی عظیم در او به وجود میآورد،چشم و دل انسان را روشن میکند و به او بصیرت میبخشد. علی(ع)میفرمایند: تقوا دوای دردها،روشنایی قلبها،درمان دردهای جسمانی، التیام بخش زخم جانها،پاک کننده پلیدیهای روح شما و روشنایی بخش تاریکی چشمها و مآیه امنیت در ناآرامیهاست و…. (نهج البلاغة،خ 198)

خداوند در قرآن کریم ریشه همه خوبیها را تقوا دانسته،متّقیان را کسانیمیداند که به خدا،روز قیامت،ملائکه،کتابهای آسمانی و پیامبران خدا ایمان دارند با وجود نیازمندی اموال و داراییهایشان را برای رضای خدا با این به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان،در راه ماندگان،گدایان و برای آزاد کردن بردگان انفاق میکنند،نماز به پا میدارند،زکات میدهند، به عهد خود پای بند و در سختیها و مشکلات صبور و شکیبا هستند و از راستگویان به شمار میروند. آری! اهل تقوا همینها هستند،که ملکه تقوا آنها را این گونه پرورش داده است. متقیان گوشه نشین و منزوی نیستند.

 

دیدیم که در این آیه به رفتار اجتماعی متقین اشاره شده است. تقوا روشن بینی و بصیرت میبخشد و هر کس تقوا پیشه کند،خداوند به او فرقان(وسیله تشخیص حق و باطل)میدهد. (سوره انفال،آیه 29)و گناهانش را محو میکند و میآمرزد. هر کس متقی باشد،راه خروج از گرفتاری برای او فراهم و کارها در برابرش آسان است و از جایی که گمان نمیکند،رزق و روزی او فراهم میشود. (سوره طلاق، آیات 2-4) سرانجام نهایی و هدف آفرینش،ورای زندگی مادی است و دنیا کشتزاری برای آخرت است،هر چیز و هرکاری همراه با تقوا معنا پیدا میکند و بدون آن گنگ و بیمعناست. (سوره آلعمران،آیه 172؛سوره اعراف،آیه 35)خداوند یار و یاوراهل تقوا (سوره توبه،آیه 36) بهشت برین با تمام صفاتش در قرآن از آنِ آنها است(سوره آلعمران،آیه13؛سوره نحل،آیه31و…) نشانههای آفرینش و آیات کریمه الهی را کسی جز اهل تقوا درک و فهم نمیکند(سوره یونس،آیه6)تقوا باعث دوری از گناهان کبیره مثل: تهمت،غیبت،سوءظن و…میباشد (سوره حجرات، آیه12) کسانی که دارای تقوای الهی هستند،همیشه در صلح و امنیت هستند و علاوه بر اصلاح خود،دیگران را به آن دعوت میکنند. (سوره حجرات،آیه 10)

 

 

  جوانان  

 

 

- من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نو شکفته جهان اسلام سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود تان را بدانید و خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید. 

                                                                     صحیفه نور    ج 20 ص 241 

 

- فرزندان عزیزم شما خوب می دانید که مقدرات جمهوری اسلامی در آینده به شما سپرده می شود از خود و دوستان کاملا مراقبت نمایید تا در ابعاد مختلف چه بعد اعتقادی و چه ابعاد دیگر صراط مستقیم را بپیماییم زیرا گرایش به یکی از مکتبهای انحرافی و وابستگی فکری و عملی به غرب و شرق اگرچه بسیار کوچک نه تنها خودتان را نابود می کند که در صورت سهل انگاری ولو در دراز مدت به دیگران سرایت کرده و همه ما در پیشگاه خدا و نسلهای آینده مسئول خواهیم بود. 

                                                                   

                                                                       صحیفه نور     ج 17 ص 35